share 1935 بازدید
آسيه (زن فرعون)

اباذر بشيرزاده - علي نبي الهي

كلمات كليدي :

قرآن، همسر فرعون (آسيه)، فرعون، ظلم و جنايت، اسوه، اعتقاد، ايمان، موسي
آسیه از مادهی "اسی" است که در لغت به معنی حزن است؛ و اگر لفظ آسیه دربارهی یک بنا و ساختمان به کار رود، به معنی محکم بودن اساس و پایهی آن میباشد؛[1] اما در اصطلاح قرآنی نام زنی است كه همسر فرعون و دختر مزاحم بوده،[2] و برخی وی را عمهی حضرت موسی نیز دانستهاند.[3] قرآن در دو آیه، از این بانوی بزرگوار با عنوان "امْرَأَتَ فِرْعَوْن" یاد کرده است.[4]
بنابراین در قرآن به نام این بانوی بزرگوار تصریح نشده و اساساً نام هیچ زنی غیر از نام حضرت مریم –سلامالله علیها- در قرآن نیامده؛ بلکه به طور کلی اعداد، اسامی، خصوصیات و حالات جزیی و روزمرهای که نکتهی دینی و ابدی در آن نباشد، جایگاهی در بیانات قرآنی نداشته و قرآن با سماجت عجیبی از ذکر آنها خودداری کرده است.[5]

آسیه از منظر قرآن

آسیه همسر شخص طغیانگر و سركشی بود به نام فرعون، كه در رأس گروهی به نام قبطیان، صاحب قدرت و شوكت بوده و در سرزمین مصر حکومت میکرد؛ اما خودش فردی مؤمن به رسالت حضرت موسی(ع) بود؛ پیامبری که مأمور شد به سراغ فرعون برود و وی را به دین توحید دعوت نماید و از ظلم و جنایت به مردم بیگناه بازدارد؛[6] پس آسیه در اولین اعلان رسالت و اعجاز حضرت موسى پیامبر الوالعزم الهی برای فرعون،[7] به او ایمان آورد؛ یعنی هنگامی كه عصای حضرت به مار عظیمی تبدیل شد و سحر ساحران فرعون را بلعید، به پیامبری ایشان یقین پیدا کرده و ایمانش را نسبت به حضرت موسی آشکار نمود.[8]
در روایتى از رسول خدا –صلیالله علیه و آله- مى‏خوانیم:
«أَفْضَلُ نِسَاءِالْجَنَّةِ أَرْبَعٌ: خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ، إمْرَأَةُ فِرْعَوْن»[9]
«برترین زنان اهل بهشت چهار نفرند: "خدیجه" دختر خویلد و "فاطمه" دختر محمد(ص) و "مریم" دختر عمران و "آسیه" دختر مزاحم، همسر فرعون.»

ویژگیها و فضائل آسیه در قرآن

1. الگو برای مؤمنان

اخلاص و ایمان آسیه به حدی بود که خدای تبارک در قرآن کریم ایشان را به عنوان الگو و اسوهای برای همهی مؤمنان از زن و مرد معرفی نموده و وی را در اسوه بودن همسنگ حضرت مریم، مادر حضرت عیسای مسیح قرار داده است:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ... وَ مَرْیمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ...»[10]
«و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است... و همچنین به مریم دختر عمران...»
خداوند برای مؤمنان مثل زنی را زده به نام آسیه که وصلت با کافران ضرری به حال ایشان نرساند، و منزلتی که در پیشگاه الهی داشت، خللی وارد نشد، با اینکه زیر سلطهی یکی از دشمنان خدا بود.[11] مقصود اين است كه پيوند مؤمنان با كافران به حالشان زيانى ندارد و چيزى از ثواب و تقرّبشان به خدا نمى‏كاهد.[12]
در آیهی شریفه دو فضیلت و ویژگی خاص برای حضرت آسیه بیان شده که در ذیل دو عنوان مطرح میکنیم:

الف. اعتقاد محكم و خلل‌ناپذیر

آسیه پس از شنیدن جریان معجزهی عصای حضرت موسی(ع)، به وی ایمان آورد؛ اما همسرش فرعون وی را شدیداً مورد شکنجه قرار میداد تا دست از آیین موسی بردارد؛ ولى آسیه در برابر این فشارها و تهدیدها با استقامت تمام ایستاد و هرگز تسلیم خواستهی فرعون نشد؛ چراکه او تقرب به درگاه خدا را بر نزدیکی به فرعون و دستگاهش ترجیح میداد و در برابر این تهدیدها، با کلمات توحیدی حقیقت خویش را هویدا ساخت:
«رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَیتًا فىِالْجَنَّةِ...»[13]
«پروردگارا! براى من خانه‏اى در بهشت در جوار خودت بنا كن...»
این کلمات گهربار بیانگر اینست که سلطهی کافر بر مؤمن، ضرری به ایمان مومن وارد نمیکند؛ همچنانکه شخصیتی مثل آسیه با اینکه تحت اختیار فرعون بود، اما در بهشت الاهی جایگاه ویژهای بر خود اختصاص داد.[14]
آسیه در دعای خویش از خداوند خانه‏اى درخواست كرده كه هم نزد او باشد و هم در بهشت؛ یعنی هر دو را جمع کرده، و اين بدان جهت است كه بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمين است؛ علاوه بر این حضور در نزد خداى تبارک و قرب او كرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت، كرامتى است صورى؛ لذا ارزشمند است كه بنده از خدا هر دو را بخواهد.[15]
از حضرت صادق –علیهالسّلام- نقل شده که فرمودند:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبَرِالْحَدِیدِ إِنَّ الْحَدِیدَ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیّر وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ
وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْیتَغَیرْ قَلْبُه»[16]
«مؤمن سخت‏تر از پاره آهن است، بدرستى كه پاره آهن وقتى داخل آتش شود، تغییر می كند؛ ولی مؤمن اگر كشته شود و زنده شود، بعد كشته شود، قلب او از حق تغییر نكند.»

ب. بیزارى از ظالمان و فرعونیان

آسیه از تمام لذتهایی که در دربار فرعون وجود داشت، با تمام وجود چشم پوشید و در برابر فرعون ظالم سر تسلیم فرود نیاورد؛ بلکه توجه خویش را به كرامات و رضایت الهی سوق داد و با اتصال به قرب الهی، در ایمان خود استقامت ورزید تا اینکه از دنیا رخت بربست:[17]
«...وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَِّنىِ مِنَالْقَوْمِ الظَّالِمِین‏»[18]
«...و مرا از فرعون و كار او نجات ده‏! و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»
بیزاری از ناحیهی خود آسیه بود که از خداوند نجات خویش را از شخص فرعون و عمل وی طلبید؛ مقصود همان عملی بود که موجب مصاحبت و معاشرت آسیه با فرعون در زندگی زناشویی میشد؛ و منظور از قوم ظالم، همان قوم فرعون بود که از خداى تعالى در حقيقت بيزارى و نجات از جامعه‏ى ستمكار را درخواست نمود.[19]
خداوند نیز دعاى این زن نمونه، مؤمن و فداكار را اجابت فرمود و او را در ردیف یکی از بهترین زنان عالم(حضرت مریم) قرار داد.[20]

2. دفاع از مظلومان و بیگناهان

قرآن جهت ترسيم نمونهی زنده‏اى از پيروزى مستضعفان بر مستكبران به تشریح داستان موسى و فرعون پرداخته[21] که بخشی از این قصه، مربوط به دوران كودكى موسى و نجات اعجازآميز او از چنگال خشم فرعونيان است. فرعون به شدت بنىاسرائيل را تحت فشار قرار داده بود، و دستور داده بود که پسران آنها را به قتل برسانند، و دختران را براى كنيزى و خدمتگزارى زنده نگهدارند؛ چون از قدرت و شورش احتمالى بنىاسرائيل میترسید و بنابه گفتهی برخی مورخان، پيش‏بينى كرده بودند كه فرزندى از بنىاسرائيل برمى‏خيزد و دستگاه فرعون را درهم مى‏كوبد.
لذا با این جنایاتی که فرعون راه انداخته بود، مادر موسی هنگام حمل و تولد فرزندش که پنهانی صورت گرفت، احساس خطر مى‏كرد و نگران بود؛ اما خدای تبارک وعده و چگونگی حفظ و بازگرداندن موسی را به قلب مادرش الهام نمود.[22]
در نتیجه مادر موسى به دستور خداوند نوزاد را در صندوقى گذاشت و به دريا انداخت، و دریا مأمور شد تا صندوق را به ساحل ببرد؛ مأموران فرعون که جهت نگهبانی رود نیل گماشته شده بودند، روزى صندوقى را از روى آب گرفته و نزد فرعون بردند؛ همین که در صندوق را باز کردند، نوزاد پسر را در آن مشاهده کردند.[23]
گروهی از حامیان فرعون كه در کاخ فرعون حاضر بودند، فرعون را تحریک نموده و گفتند: ظاهراً این طفل همان پسر بنیاسرائیلی است كه تو دنبالش هستی و باید او را به قتل برسانى! فرعون هم تحت تأثیر کلام آنها قرار گرفت و مصمم شد تا موسی را بکشد! ولی آسیه میانجیگری نموده و مانع از این عمل شنیع شد:[24]
«وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ‏ٍ لىّ‏ِ وَ لَكَ لَاتَقْتُلُوهُ عَسىَ أَنینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا
وَ هُمْ لَایشْعُرُونَ»[25]
«همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: نور چشم من و توست! او را نكشید، شاید براى ما مفید باشد، یا او را بهعنوان پسر خود برگزینیم! و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند)!»
"قرة عین" به معنای خنکی چشم، کنایه از سرور و شادی است و این کنایه، در حقیقت ناشی از ضد آن بوده و آن "سخنة العین" به معنای حرارت چشم است که در اثر گریهای به انسان دست میدهد؛ البته گریهای که به خاطر حزن و اندوه باشد. پس حکایت قرآن از زبان همسر فرعون بر مسرتبخشی چشمان آنها حاصل از رؤیت جمال حضرت موسی(ع) بود و این همان القاء محبت الهی بود که خداوند وعدهی آن را داده بود.[26]   
جمع آوردن خطاب "لاتقتلوه" اشاره به عاملان قتل است که افراد زیادی به عنوان مباشر و مسبب این امر قتل بودند؛ و جملهی "قرّت عین لی و لک" در حقیقت شفاعت آسیه نسبت به حضرت موسی بود که با این جملات احساسی و عاطفی، دل فرعون را نرم کرد و مانع از کشتن این نوزاد شد؛ بخصوص این کلام عاطفی را به منفعتبخشی وی در کاخ و حکومت فرعونی و فرزندخواندگی این نوزاد مقید نمود؛ در حالیکه فرعون و فرعونیان نمیفهمیدند که این نوزاد یافت شده از دریا، کیست؟ و چه کسی را در دامان خود پرورش میدهند؟![27]
فرعون نیز در برابر شفاعت همسرش نسبت به این طفل، خواستهی او را اجابت نمود و طفل را به همسرش بخشید.[28]
پیغمبر اكرم ـصلىاللّه علیه و آلهـ فرمودند: از بركت این گفتار، خداوند آسیه را هدایت كرد، ولى عناد فرعون كه مایهی شقاوتش بود، مانع از آن شد كه موجبات هدایتش را فراهم سازد؛ در نتیجه آنچه سبب لطف بر او بود، اختیار نكرد.[29]
لذا حضرت آسیه وقتی آثار جلالت و جذبهی الهی را در سیمای حضرت موسی مشاهده کرد، به منفعتبخشی و فرزندخواندگی ایشان اشاره نمود؛ چون فرعون و همسرش پسری نداشتند؛ در نتیجه بلای قتل را از موسی(ع) برگردانید؛ درحالیکه فرعون و طرفدارانش حقیقت و سرانجام امر را نمیدانستند و نمیفهمیدند که دشمن خود را در دامانشان پرورش میدهند و عاقبت امر به دست همین موسی هلاک خواهند شد.[30]

پی نوشت ها:

[1]. فراهیدى، خلیلبناحمد؛ كتاب العین‏، قم‏، هجرت‏، 1410ق‏، چاپ دوم، ج‏7، ص333 و الزبیدی الحنفی، محب الدین؛ تاجالعروس من جواهرالقاموس، بیروت، دارالفكر، 1414ق، ج19، ص 159.
[2]. طبرسى، فضل بن حسن؛ تفسير جوامع الجامع‏، تهران‏، دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم‏، 1377ش، چاپ اول، ج‏4، ص324 و مكارم شیرازى، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‏، چاپ اول، ج‏24، ص/303.
[3]. كاشانى ملافتح الله‏، زبدة التفاسير، قم‏، بنياد معارف اسلامى‏، 1423ق‏‏، چاپ اول، ج‏7، ص119.
[4]. قصص/9 و تحریم/11.
[5]. نقیپورفر، ولیالله؛ پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، قم، اسوه، 1374ش، چاپ دوم، ص283.
[6]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بیتا، ج28، ص337.
[7]. طباطبايى(علامه)، سيدمحمدحسين‏؛ الميزان فى تفسيرالقرآن، قم‏، جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1417ق‏، چاپ پنجم، ج14، ص145.
[8]. ابوالفتوح رازى، حسين بن على‏؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن‏، تحقيق محمد جعفر ياحقى و محمد مهدى ناصح،‏ مشهد، آستان قدس رضوى‏، 1408ق‏، چاپ اول، ج‏19، ص306.
[9]. سیوطى، جلالالدین؛ ‏الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، قم، كتابخانه آیةالله مرعشى نجفى‏، 1404ق، ج‏6، ص246 و مغنیه، محمدجواد؛ التفسیر المبین‏، قم‏، بنیاد بعثت، بیتا، ص508. 
[10]. تحریم/11و 12.
[11] . فيض كاشاني، ملامحسن؛ تفسير الصافي، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج5، ص198.
[12]. تفسير جوامع الجامع، ج‏4، ص322.
[13]. تحریم/11.
[14]. زحيلى، وهبة بن مصطفى‏؛ التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج‏، بيروت ـ دمشق‏، دارالفكر المعاصر، 1418ق، چاپ دوم، ج‏28، ص326، طوسى، محمد بن حسن‏؛ التبيان فى تفسير القرآن‏، تحقيق احمد قصير عاملى،‏ دار احياءالتراث العربى‏، بيروت‏‏، بیتا، ج‏10، ص54 و تفسیر نمونه، ج‏24، ص303.
[15]. الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص344 و 345.
[16]. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار فی درر الاخبار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، جلد 67، صفحه 178.
[17]. الميزان فى تفسيرالقرآن، ج‏19، ص344.
[18]. تحریم/11.
[19] . الميزان فى تفسيرالقرآن، ج‏19، ص345.
[20]. تفسیر نمونه، ج‏24، ص303.
[21]. همان، ج‏16، ص23.
[22]. همان، ج‏13، ص199.
[23]. بیضاوى، عبدالله بن عمر؛ أنوارالتنزیل و أسرارالتأویل‏، بیروت، دار احیاءالتراث العربى‏، 1418ق، چاپ اول‏، ج‏4، ص173.‏‏           
[24]. بروجردى، سیدمحمد ابراهیم‏؛ تفسیر جامع، تهران‏، صدر، 1366ش‏، چاپ ششم‏، ج‏5، ص158.
[25]. قصص/9.
[26]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج20، ص20.
[27]. الفرقان فى تفسيرالقرآن بالقرآن، ج22، ص301.
[28]. تفسیر جامع‏، ج‏5، ص159.‏
[29].‏ گنابادى، ‌سلطان‌محمد؛ تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، بيروت‏، مؤسسة الأعلمي، 1408ق، چاپ دوم، ج‏3، ص184.
[30]. الميزان فى تفسيرالقرآن، ج16، ص10- 12.

مقالات مشابه

ساره همسر ابراهیم(علیه السلام) در قرآن و روایات

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهاعظم فرجامی, فاطمه‌السادات تهامی

زنان صالح در قرآن

نام نشریهبانوان شیعه

نام نویسندهمحمدمهدی مرادی خلج

مریم (ع) آینه دار فاطمه (س)

نام نشریهمجله گلستان قرآن

نام نویسندهحسین شانه چی

زنان اسوه در قرآن (حضرت مریم (س))(2)

نام نشریهمجله هنر دینی

نام نویسندهحسین رحیمی

الیصابات

نام نشریهمجله صحیفه مبین

نام نویسندهحسین رحیمی

سیمای قرآنی حضرت مریم (س)

نام نشریهفصلنامه قرآنی کوثر

نام نویسندهرضا سعادت‌‍نیا